نمونه لایحه اعتراض به حکم حجر

فهرست تیتر های مطلب :

اعتراض به حکم حجر

حجر در حقوق به معنای عدم توانایی فرد در تصرفات حقوقی به دلیل فقدان اهلیت است. طبق ماده ۱۲۰۷ قانون مدنی، افراد صغیر، مجنون و غیررشید محجور محسوب می‌شوند و از تصرف در اموال خود منع شده‌اند. حکم حجر توسط دادگاه صادر شده و ممکن است مورد اعتراض قرار گیرد.

نکته: مسائلی چون اختلال شناخت، کاهش شنوائی و قادر نبودن به اداره امور شخصی، لزوماً جنون یا سفه را توجیه نمی‌ کند؛ هر چند ممکن است از موارد ضم امین باشد.

نحوه اعتراض به حکم حجر

بر اساس ماده ۶۶ قانون امور حسبی اعتراض به حکم حجر  ً توسط دادستان و محجور و قیم محجور انجام می‌شود.

بر اساس ماده ۱۲۱۸ قانون مدنی، اشخاص ذی‌نفع می‌توانند در صورت رفع حجر یا اثبات عدم محجوریت، درخواست تجدیدنظر دهند.

پیام: عملکرد شخص از حیث طرح دعاوی مالی و خانوادگی در مراجع قضائی و رجوع به بانکها، از امارات و قرائن قوی بر عدم حجر وی است.

ادعای رفع  حجر از ناحیه شخص محجور

بر اساس اصول حقوقی، ادعای رفع حجر از سوی شخص محجور قابل پذیرش و استماع است و دادگاه موظف به رسیدگی ماهوی به این ادعا خواهد بود. صدور حکم حجر در گذشته به این معنا نیست که محجور برای همیشه در این وضعیت باقی می‌ماند، بلکه اگر فرد ادعا کند که علت حجر او برطرف شده است (مانند بهبودی از جنون یا رسیدن به رشد کافی)، می‌تواند دعوای رفع حجر را مطرح کند.

اهمیت این موضوع در آن است که حجر یک وضعیت دائمی نیست و در صورت تغییر شرایط، شخص حق دارد برای بازیابی اهلیت قانونی خود اقدام کند. دادگاه نیز باید با بررسی مستندات، از جمله نظریه پزشکی قانونی و شهادت شهود، در این خصوص تصمیم‌گیری کند.

اعتراض ثالث به حکم حجر

یکی از روش‌های قانونی است که به فردی غیر از طرفین دعوی (محجور و قیم) اجازه می‌دهد تا نسبت به حکمی که به نفع یا ضرر او صادر شده است، اعتراض کند.

دعوی اعتراض ثالث زمانی مطرح می‌شود که فردی که در حکم حجر طرف دعوی نبوده، اما در نتیجه آن حکم متضرر شده یا به نوعی منافع او تحت تأثیر قرار گرفته، بتواند به حکم صادره اعتراض کند.

دعوی اعتراض ثالث در حکم حجریکی از ابزارهای حقوقی است که به افراد غیر از طرفین اصلی دعوی اجازه می‌دهد تا از حقوق خود دفاع کنند و در صورت آسیب دیدن منافعشان از حکم صادره، به آن اعتراض کنند.

وکیل اعتراض به حکم حجر: تماس با 09125514504

اعتراض ثالث به حکم حجر به علت جنون ادواری

در دعوای اعتراض ثالث به حکم حجر صادره به علت جنون ادواری، اگر دلیلی بر استقرار جنون در تاریخ انجام معامله میان معترض ثالث و محجور وجود نداشته باشد، دادگاه می‌تواند حکم بر الغای حکم حجر در آن تاریخ صادر کند.

برابر با ماده 1207 قانون مدنی  جنون به عنوان یکی از علل حجر به شمار می‌رود. اما این جنون باید در زمان انجام معاملات و تصرفات حقوقی محجور موجود باشد.

در این صورت، بر اساس اصول حقوقی، اگر جنون ادواری محجور در زمان انجام معامله از بین رفته یا در وضعیت غیر فعال بوده است، معامله انجام شده از نظر قانونی معتبر خواهد بود و حکم حجر تنها برای مدت زمانی که جنون برقرار بوده، معتبر خواهد بود.

پیام: در خصوص معاملات مجنون ادواری، قانونگذار وجود حجر را استصحاب نموده و بار اثبات دلیل برعهده شخصی است که مدعی افاقه و در نتیجه صحت معامله است.

درخواست حجر متوفی

در صورتی که فردی درخواست حجر او شده و فوت کند، این فوت مانع رسیدگی دادگاه نخواهد بود، زیرا آثار حکم حجر با فوت محجور از بین نمی‌رود.

بر اساس رأی وحدت رویه شماره 72 مورخ 4/9/1353 دیوان عالی کشور، حتی اگر شخص محجور فوت کند، آثار حجر همچنان ادامه خواهد داشت. علاوه بر این، هرچند اثر حکم حجر از تاریخ قطعیت آن مترتب می‌شود، اما اگر ثابت شود که علت حجر قبل از صدور حکم وجود داشته است، اثر حکم از تاریخ وجود علت حجر (مانند جنون یا صغر) مترتب می‌شود.

اعتراض به حکم حجر متوفی

اعتراض به حکم حجر متوفی به معنای اعتراض به حکم حجر صادره برای فردی است که پس از صدور حکم حجر فوت کرده است. در این شرایط، اعتراض به حکم حجر معمولاً به دلیل تاثیرات حقوقی حکم حجر و آثار آن در خصوص ارث، مال و حقوق مالی متوفی صورت می‌گیرد.

این اعتراض به‌ویژه زمانی مطرح می‌شود که شخص معترض (مانند وراث یا ذی‌نفعان) معتقد باشد که حکم حجر نادرست بوده یا بر اساس دلایل جدید می‌توان آن را تغییر داد.

اصلاح تاریخ حجر

در دعوای حجر، همانند سایر دعاوی حقوقی، تنها طرفین دعوا یا اشخاص دخیل در پرونده می‌توانند نسبت به اصلاح یا تجدیدنظر در رای صادره درخواست دهند.

شخص ثالث که در جریان پرونده دخالت نداشته باشد، حق درخواست اصلاح رای را ندارد. این اصل در قوانین و رویه‌های قضائی به‌وضوح بیان شده است تا حقوق طرفین دعوا محفوظ بماند و اشخاص بی‌ارتباط با دعوا از تاثیرگذاری بر تصمیمات قضائی در پرونده‌های خاص خودداری کنند.

تعیین تاریخ شروع حجر در آرای قضایی

مطابق رأی شعبه ۴۱ دیوان عالی کشور در دادنامه شماره 9209981953200821، در صورتی که کارشناس پزشکی قانونی تاریخ دقیق شروع حجر را مشخص نکند، تاریخ قطعیت دادنامه به عنوان زمان آغاز حجر در نظر گرفته می‌شود. این رویه از آن جهت اهمیت دارد که حجر تأثیر مستقیمی بر اعتبار معاملات و اعمال حقوقی شخص محجور دارد.

این حکم نشان می‌دهد که تعیین زمان شروع حجر نیازمند مستندات و شواهد دقیق پزشکی و قضایی است و در صورت عدم ارائه این مستندات، دادگاه برای حفظ حقوق طرفین، تاریخ قطعیت رأی را ملاک قرار می‌دهد. این مسئله به‌ویژه در دعاوی مربوط به ابطال معاملات افراد محجور اهمیت پیدا می‌کند.

مراجع صالح برای اعتراض

پس از صدور حکم حجر و تعیین قیم، اقامتگاه محجور همان اقامتگاه قیم محسوب می‌شود، زیرا مطابق ماده ۱۰۰۶ قانون مدنی، اقامتگاه صغیر یا محجور، اقامتگاه نماینده قانونی اوست.

همچنین، بر اساس ماده ۴۸ قانون امور حسبی، درخواست رفع حجر از امور مربوط به قیمومت نیست و رسیدگی به آن در صلاحیت دادگاه محل اقامت قیم قرار دارد، نه محل اقامت پیشین محجور. این موضوع در دعاوی مرتبط با حجر و قیمومت از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

نقش نظریه کارشناسی در خصوص حجر

در دعوای اثبات حجر، دادگاه موظف است تمامی تحقیقات لازم را انجام دهد تا صحت یا عدم صحت وضعیت محجور بودن فرد مشخص شود. عدم انجام تحقیقات کافی و بی‌توجهی به دلایل مرتبط می‌تواند موجب نقض رای صادره شود.

در این راستا، نظریه پزشکی قانونی در خصوص حجر یا عدم آن به عنوان یک اماره قضائی تلقی می‌شود و نه یک نظر قطعی و غیرقابل تغییر. این نظریه مشابه سایر نظریات کارشناسان و اهل خبره تنها به عنوان یک ابزار جهت کمک به دادگاه در اتخاذ تصمیمات صحیح استفاده می‌شود و قطعیت ندارد.

بنابراین، دادگاه باید با دقت و با در نظر گرفتن تمامی مستندات و نظریات کارشناسی، حکم مقتضی را صادر کند.

نمونه لایحه اعتراض به حکم حجر

لایحه اعتراض به حکم حجر سندی است که فرد محجور، قیم، ولیّ یا اشخاص ذی‌نفع برای اعتراض به حکم حجر به دادگاه ارائه می‌دهند. در این لایحه، معترض باید دلایلی ارائه دهد که نشان دهد حکم صادره نادرست بوده یا شرایط حجر تغییر کرده است. این اعتراض می‌تواند به استناد مدارک پزشکی، شهادت شهود یا سایر مستندات قانونی انجام شود.

برای تنظیم لایحه اعتراض به حکم حجر، حتماً با وکیل متخصص حجر، آقای رسول خیابانی مشورت کنید تا بهترین دفاع ممکن ارائه شود.

نمونه دادخواست ابطال حکم حجر

دادخواست ابطال حکم حجر به معنای درخواست از دادگاه برای لغو حکم حجر صادره برای فردی است که به دلایلی مانند جنون یا صغر محجور شناخته شده است. در این دادخواست، شخص درخواست‌کننده باید دلایلی را ارائه دهد که نشان دهد علت حجر از بین رفته یا دیگر وجود ندارد. این درخواست معمولاً پس از تغییر وضعیت محجور یا ارائه مدارک جدید مطرح می‌شود.

مشاوره با یک وکیل متخصص در دعوای ابطال حکم حجر ضروری است تا فرآیند قانونی به‌درستی پیش برود. آقای رسول خیابانی وکیل متخصص در این زمینه می‌تواند با تجربه و دانش خود در حل مسائل پیچیده مربوط به حجر به شما کمک کند.

وکیل رفع حجر

وکیل رفع حجر به وکیلی اطلاق می‌شود که در زمینه دعواهای مربوط به رفع حجر تخصص دارد و به افرادی که به دلایلی مانند جنون، صغر، یا دیگر عوامل محجور شناخته شده‌اند، کمک می‌کند تا وضعیت حجر خود را تغییر دهند. این وکیل می‌تواند با استناد به مستندات پزشکی، شهادت شهود، یا دلایل قانونی دیگر، درخواست رفع حجر را به دادگاه ارائه دهد.

برای مشاوره و پیگیری بهترین نتیجه در دعاوی مربوط به رفع حجر، آقای رسول خیابانی وکیل متخصص در این زمینه می‌تواند شما را راهنمایی و همراهی کند.

« مشاوره حقوقی با هماهنگی قبلی و پرداخت هزینه مشاوره »

سخن پایانی

اعتراض به حکم حجر فرایندی حقوقی است که نیازمند ارائه مدارک مستند مانند نظریه پزشکی قانونی یا شهادت شهود است. در صورت اثبات، فرد می‌تواند حقوق قانونی خود را بازپس گیرد.

برای ارتباط با وکیل از دکمه مقابل استفاد کنید

دیدگاه شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.