رابطال حکم حجر
برای آشنایی به نحوه و مراحل ابطال حکم حجر ابتدا میبایست با مفهوم حکم حجر آشنا شد.
حکم حجر حکمی است که بهموجب آن دادگاه پس از تحقیقات و مستندات پزشکی و سایر قرائن احراز مینماید، فرد محجور است و درنتیجه فرد امکان استفاده و اجرای حقوق مدنی خود را ندارد و برای وی قیم تعیین خواهد نمود.
حجر انواع متفاوتی دارد و همین امر با نحوه اعتراض بهحکم حجر، چگونگی و مراحل ابطال حکم حجر ارتباط مستقیم دارد که در مقاله زیر وکیل ابطال حکم حجر در مورد آن توضیحات کامل خواهد داد
حکم حجر و انواع آن
بر اساس قانون اساسی افراد پس از تولد از اهلیت تمتع برخوردار میشوند به این معنی که فرد شایستگی و امکان برخورداری از حقوق خود را دارا است. قانونگذار حالت دیگر از حقوق مدنی را اهلیت استیفا بیان نموده است که بدین معنی که اهلیت استیفا شایستگی فرد برای اجرای یک حق یا قبولکردن تعهد است و فرد فاقد این وصف را محجور مینامند.
بهعبارتدیگر محجور فردی است که بهخاطرنداشتن اهلیت توانایی اعمال حقوق خود را ندارد و از بخشی از تصرفات و اعمال حقوقی منع شده است. بر اساس قانون اساسی تمام افراد دارای اهلیت تمتع و استیفا هستند و هیچکس محجور فرض نمیشود مگر آن که پیش از آن توسط دادگاهی صالح حکم حجر برای وی صادر شده باشد. سه دسته افراد طبق قانون محجور شناخته میشوند و از بخشی از تصرفات در اموال و اعمال حقوقی ممنوع هستند.
-
حجر صغیر
اشخاص صغیر دودسته هستند:
- صغیر ممیز
- غیرممیز
حجر صغیر غیرممیز
صغیر غیرممیز به صغیری گفته میشود که دارای قوه درک و تمییز نیست؛ حسن و قبح اعمال را تشخیص نمیدهد و در فقه اسلامی، کودک زیر سن هفتسالگی را بهعنوان صغیر غیرممیز میشناسند و لذا سن هفتسالگی را سن تمییز (تشخیص) تلقی میکنند و بهطورکلی حق دخالت در امور مالی را ندارد.
حجر صغیر ممیز
صغیر ممیز به شخص نابالغی گفته میشود که دارای قوای درک و تمیز نسبی است و با اینکه به سن بلوغ نرسیده است میتواند خوب و بد را از یکدیگر تشخیص دهد. به کودک و نوجوان بین 7 تا 18 سال صغیر ممیز میگویند.
بر خلاف صغیر غیرممیز، صغیر ممیز حق مداخله در امور مالی و حقوقی خود را تا حد نسبتاً زیادی دارا است.
2-غیررشید (سفیه)
برابر با ماده ۱۲۰۸ قانون مدنی: غیررشید کسی است که تصرفات او در اموال و حقوق مالی خود عقلایی نباشد. سفیه شخصی است که نمیتواند در امور مالی خود عقلانی تصمیم بگیرد و اقدامات مالی وی میتواند موجب ایجاد ضرر به خود یا دیگران شود به طور معمول افراد غیررشید
در انجام معاملات فریب میخورند و یا اموال خود را به شکل صحیحی تلف میکنند.
3- حجر مجنون
بر اساس قانون مدنی، شخص مجنون، به علت فقدان اراده و قصد قادر به درک صحیح از امور و مسائل مادی و غیرمادی خود و دیگران نیست و از انجامدادن هرگونه اعمال حقوقی ممنوع است. توضیح آن که جنون نیز دارای مراتب و درجاتی است که باتوجهبه آن درجات منتهی به صدور حکم حجر از سوی دادگاه میگردد.
ملاک تشخیص حجر چیست
در این زمینه شعبه 21 دیوان عالی کشور در دادنامه شماره 9309970908100020 مورخ 1393/02/31 اعلام نموده است: تمیز حجر اشخاص منوط به کیفیات رفتار شخص از حیث تشخیص نفع و ضرر یا صواب و خطا است؛ بنابراین هرگاه شخصی بین نفع و ضرر یا صواب و خطا تمیز ندهد رشید محسوب نمیشود و در این باره عرف، ملاک و معیار تشخیص است.
اعتراض بهحکم حجر
وکیل حکم حجر توضیح میدهد حکم حجر همیشگی و دایمی نیست؛ زیرا که امکان دارد باگذشت زمان دلیل محجوریت زایل شود و شخص محجور مجد ادا سلامت عقلی و دماغی خود را به دست آورد و شایستگی و توانایی اداره و اعمال حقوقی خویش را دارد شود. در این گفتار در خصوص مراحل اعتراض بهحکم حجر توضیح خواهیم داد.
چه اشخاصی میتوانند بهحکم حجر اعتراض نمایند
بر اساس ماده 66 قانون امور حسبی دادستان و محجور و قیم محجور نسبت به تصمیمات دادگاه در خصوص حجر و رفع حجر اعتراض نمایند.
مرجع صالح برای رسیدگی به دعوای رفع حجر
وکیل امور حقوقی در قم تشریح میکند همچنین طبق بند ۱۲ ماده ۴ قانون حمایت خانواده، دادگاه خانواده صلاحیت رسیدگی به دعوای حکم رشد و رفع حجر را دارد. دادگاه محل اقامت قیم است نه محل اقامت محجور
ابطال حکم محجوریت
همانطور که در مباحث بالا ذکر گردید محجوریت یک وضعیت موقت است و امکان برطرفشدن دلیل این وضعیت وجود دارد به طور مثال فردی که به جنون مبتلا بوده امکان دارد بهبودیافته و سلامت عقلی خود را مجدد فراگیرد. همچنین فرد صغیر و غیررشید پس از گذشت زمان و رسیدن به سن بلوغ قانونی میتوانند به کمک وکیل حکم رشد درخواست صدور حکم رشد به دادگاه داده و از سوی دادگاه حکم رشد دریافت نمایند.
چگونگی حکم رفع حجر
وکیل خوب در قم اظهار میدارد برای صدور حکم رفع حجر باید زایل شدن دلیل محجور شدن شخص محجور اثبات گردد طور یکه وی دیگر محجور نیست و بالغ و رشید است و از سلامت عقلی و دماغی کامل به سر میبرد.
شخص محجور برای صدور حکم حجر میبایست ابتدا از راهنمایی و مشاوره حقوقی وکیل متخصص در ابطال حکم حجر بهره ببرد و با ارائه دلایل و مدارک مبنی بر رفع حجر دادخواست ابطال حکم حجر را به طرفیت دادگاهی که حکم حجر وی را سابقاً صادر نموده است مطرح نماید.
مراحل رفع حجر
ابطال حکم محجوریت افراد صغیر
در مورد افراد صغیر ابطال حکم محجوریت بهمراتب سادهتر است، نکته قابلتوجه در این مورد این است که بلوغ از منظر قانونی با عامیانه متفاوت است. سن بلوغ در دختران ۹ سال کامل قمری و پسران ۱۵ سال است؛ اما این بلوغ آنها صرفاً اختیار امور غیرمالی را به آنها واگذار میکند و از نظر رسیدگی به امور مال همچنان دارای محجوریت است.
از نظر قانون هر شخص برای رسیدگی به امور مالی خود باید به سن ۱۸ سالگی برسد. پس برای ابطال حکم حجر در افراد زیر 18 سال به صدور حکم رشد از سوی دادگاه نیاز است، در این مورد خود شخص یا ولی و قیم او امکان طرح دادخواست ابطال حکم حجر را دارد. مراحل صدور حکم رشد توسط دادگاه با فرستادن شخص به پزشکی قانونی و نتایج معاینات در آنجا و نیز انجام تحقیقات محلی تکمیل میشود و در صورت اثبات رشد فرد حکم رشد او صادر میشود.
رفع محجوریت افراد صغیر بسیار سادهتر از رفع محجوریت افراد بالغ است. برای ابطال حکم محجوریت در افراد زیر 18 سال که غیررشید محسوب میشوند نیاز به طرح دادخواست حکم رشد به دادگاه خانواده محل سکونت غیررشید است.
بنابراین، صغیر کمتر از 18 سال که دارای ولی قهری بوده و قصد داشته باشد بعد از بلوغ از خود رفع حجر نماید میتواند مستقلاً از دادگاه تقاضای رفع حجر نماید؛ ولی پس از رسیدن به سن 18 سال نیازی به رفع حجر از سوی دادگاه ندارد. نکته قابلتوجه در تنظیم دادخواست رفع حجر آن است که صغیر دارای ولی قهری میبایست در ستون خوانده نام ولی قهری خود را درج نماید و صغیر فاقد قهری و متقاضی رفع حجر باید در دادخواست رفع حجر، نام دادستان را در ستون خوانده درج نماید.
ابطال حکم حجر افراد سفیه و مجنون
بر اساس ماده 1254 قانون مدنی خروج از قیمومیت را ممکن است خود مولیعلیه یا هر شخص ذینفع دیگری تقاضا نماید. تقاضانامه ممکن است مستقیماً یا توسط دادستان حوزهای که مولیعلیه در آنجا سکونت دارد، یا نماینده او به دادگاه مدنی خاص همان حوزه داده شود.
بنابراین، افرادی محجوری که مدعی هستند دوران سفه و جنون آنها پایانیافته و اکنون از نظر عقلی رشید و سلامت کامل هستند برای ابطال حکم حجر نیاز به گرفتن گواهی سلامت روان از سوی سازمان پزشکی قانونی وجود دارد. در این موارد دادگاه میتواند نظر پزشکقانونی را بخواهد و خود نیز تحقیقات لازم از کسانی که از رفتار و کردار و گفتار و وضعیت محجور مطلع هستند به عمل آورد، سپس نظر دادستان را بخواهد.
درصورتیکه دادگاه بر اساس دلایل و مستندات دلایل رفع محجوریت را احراز نماید حکم به رفع حجر صادر مینماید و این رفع محجوریت به دادستان نیز ابلاغ میگردد.
مطابق با ماده 102 قانون امور حسبی محجور میتواند در موارد رفع حجر اعلام خروج از قیمومیت را از دادگاه بخواهد و دادگاه پس از رسیدگی و احراز موجب رفع حجر خروج محجور را از تحت قیمومیت اعلام مینماید.
حجر قانونی و حجر قضایی
تفاوت این دو محجوریت در این است که قانون شخص را به طور مستقیم محجور بشناسد؛ مانند صغیر و غیررشید و مجنون که دارای حجر قانونی بوده و امکان تصرف در اموال خود را ندارند یا حکم حجر از طرف دادگاه صادر شده باشد که حجر قضایی تلقی میشود
حجر قانونی حجری است که بهحکم دادگاه نیاز ندارند و قانون آن اشخاص را به طور مستقیم محجور پیشبینی کرده است مثل حجر صغیر و غیررشید و مجنون. اما حجر قضایی حجری است که از طرف دادگاه صادر میشود و جنبه قضایی دارد مثل تاجر ورشکستهای که حکم حجر قضایی او از طرف دادگاه صادر میشود.
حجر مبتنی بر نقص و یا فقدان اراده
افراد صغیر ممیز یا سفیه به علت نقص در قوه درک و عقل دارای این نوع محجوریت هستند.
حجر در امور مالی و غیرمالی
محجوریت در امور مالی بدین مفهوم است محجوریت محجور محدود به امور مالی است، مثل سفیه که سفیه عقل معاش ندارد و تصرفات مالی او عاقلانه نیست؛ ولی در امور غیرمالی دارای درک، شعور و اراده کافی است، اما حجر صغیر و مجنون عام است و هم در امور مالی و هم غیرمالی محجوریت دارد.
حج از منظر زمان
محجوریت زمانی بر اساس مدتزمان محجوریت به دو نوع حجر موقت و حجر دایم تقسیم میشود. به طور مثال محجوریت صغیر پس از بلوغ و اثبات رشد پایان مییابد؛ اما محجوریت مجنون تا زمان افاقه کامل و رشد ادامه مییابد.
وکیل برای ابطال حجر
داشتن یک وکیل خوب در ابطال محجوریت بسیار حائز اهمیت است تا با ارائه مستندات کافی دادگاه مجاب به صدور حجم رشد و رفع حجر درباره موکل کند.
اعتراض ثالث به تاریخ شروع حکم حجر
تعیین تاریخ شروع حجر از حیث معاملات و تصرفات محجور مؤثر در مقام بوده و اشخاصی که ذینفع در این موضوع هستند، میتوانند بهعنوان شخص ثالث نسبت بهحکم صادره دررابطهبا تاریخ شروع حجر مبادرت به اعتراض ثالث نمایند.
نمونه دادخواست رفع حجر
ریاست محترم اداره سرپرستی شهرستان تهران
با سلام و احترام:
اینجانب در مورخه ……………… به دلیل ابتلا به بیماری اسکیزوفرنی در بیمارستان بستری شدم. مدتزمان زیادی تحت درمان پزشکان بودم تا بالاخره توانستم به بهبودی دست یابم. در مدتی که دچار بیماری بودم، پدرم بهعنوان ولی قهری بنده، اداره امور مالی اینجانب را عهدهدار بود. حالیه با عنایت به گواهی پزشک بنده که تأیید میکند اینجانب صلاحیت عقلی برای اداره امور مالی خود را دارم از شما میخواهم دستور مقتضی نسبت به خروج بنده از حجر اعلام نمایید.
بدون دیدگاه